در ایران پیشینهی مجسمهسازی حدوداً به پنج هزار سال پیش برمیگردد. پس از ورود اسلام به ایران و عدم مشروعیت ساخت مجسمه و مغایرت احکام دین اسلام با پیکرتراشی، این هنر به حاشیه رانده شد. نمونههای قابل توجه تندیسگری که پیش از اسلام به جا مانده، بیشتر به دورهی پیش از تاریخ و دو دورهی مهم اشکانیان و ساسانیان مربوط میشود؛ در حالی که در دورهی هخامنشی، بیش از هر چیز، نقش برجستهها و حجاریهای سنگی خودنمایی میکنند و به دلیل قرابت معنایی و ساختاری تندیس و بت، در سده های اسلامی پرهیزی جدی از پرداختن به عمل تندیسگری وجود داشته است.
سلسله ی قاجار (1174- 1304قمری) صد و سی سال بر ایران حکومت کردند. در این دوره شاهد تبادلات و رفت و آمدهای بسیاری میان ایران و فرانسه بودیم که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر ساختار فرهنگی ایران به خصوص تهران مؤثر بود. در دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار برای اولین بــار با ایدهی حضور توپهای جنگی به مثابه عنصری زیباســاز در شهر مواجه میشویم. این توپها اولین مجسمههای شهری در تهران به معنای گونهای از هنر در فضای عمومی محســوب میشوند؛ پیش از آنکه نخستین مجسمههای فیگوراتیو شــهری که به دنبال الگوبرداری از غرب بوده، متداول شوند. این توپها یا بقایای توپهای جنگی بودند که اســتفادهی نظامی از آنها سلب شــده بود؛ یا به قصد نمایش صرف ســاخته میشدند.
در ایران تقریباً همزمان با این دوره، ناصرالدین شــاه با توجه به مشاهداتش در فرانسه، تمایل داشت مجســمه را همچون نمونههای اروپایــی در میدان توپخانه که در آن دوره میدان اصلی شهر تهران محسوب میشد، نصب کند؛ اما به خاطر تعصبات مــردم و ترس از روحانیــون، آن را در محوطهی باغ شــاه که بیشتر تحت کنترل ارتش بود و به نوعی یک فضای نظامی محسوب میشد، قرار میدهــد.
در دورهی پهلوی، آذینبندی و تزئینات موقت شهر به مناسبتهای مختلفی همچون برگزاری اعیاد مذهبی، اعیاد ملی، جشن مشروطیت، جشنهای 2500 سالهی شاهنشاهی، تولد شاه و ولیعهد، سالگرد انقلاب سفید (6 بهمن) و سالروز تاجگذاری محمدرضا اختصاص داشته است.
آمار و اسناد نشان میدهد که دولت پهلوی در سالهای1340 - 1350 شمسی همچون بسیاری از نظامهای ایدئولوگ در آن مقطع تاریخی، بیشتر مایل بوده تا سردیس ها و مجسمه هایی از شمایل خاندان پهلوی و همچنین حجمهایی یادآور فرهنگ ایران باستان (به ویژه دورهی هخامنشی) ساخته شود. به همین جهت تعداد مجسمههای فرمایشی در این دوره قابل توجه است. البته به غیر از این مجسمهها، سردیسها و تندیسهای دیگری نیز در دورهی پهلوی در تهران نصب شده که بیشتر جنبهی ملی یا قهرمانی داشتهاند. مجسمههای حیوانی و تزئینی که عمدتاً در میدانها و ورودی برخی بناها قرار داشتهاند نیز قابل اشاره هستند.
دهه اول انقلاب را میتوان به عنوان دورهی انتقال قدرت و تثبیت نظام سیاسی جدید نام برد که دولت جدید سعی در اجرای کامل و دقیق احکام دین اسلام داشت. در نتیجه در این دوره، هنرمند تندیسگر کمتر امکان فعالیت یافته است. مجسمه سازی مدرن تا قبل از سال 1378، چالشهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. اختلاف دیدگاههای مذهبی در دورهای و جاهطلبیهای سیاسی از سویی دیگر، باعث شدند که بسیاری از آثار صرفاً تجلی قدرت در فضای عمومی باشند که با فروپاشی قدرت حاکم از بین رفتند و آثار هنرمندانی چون بهمن محصص، پرویز تناولی و ... که دارای ارزشهای هنری بودند، برجای مانده است. با پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات تولید حجم شهری در ایران تغییر کرد، در پی هشت سال جنگ ایران و عراق، بیشترین تأکید بر مفاهیم جنگ، شهادت، شهید و مقاومت بوده است، که در بسیاری از موارد با مؤلفه های هنر ایرانی ترکیب شدند.